simple world of a girl




می نویسم بر فراز آسمان پرسپولیس قرمز ترین عشق جهان!

می نویسم بر سر کوه بلند پرسپولیس فرمانروایی سربلند!

می نویسم بر تن آب روان پرسپولیس تیم همیشه قهرمان!

می نویسم بر شقایق های سرخ پرسپولیس گاری از گلهای سرخ!

  | perspolis |


اینم چالش من

۱۰ کاری که قبل از مرگم باید انجام بدم:

۱ تو حیطه مهندسی پزشکی موفق باشم


۲ به کودکان کار و بی سرپرست کمک کنم خیلی زیاد و گسترده


۳ یه زندگی  پر هیجان که آرامشم داشته باشه (و صد در صد با وجود یه عشق واقعی)


۴ بتونم موضوعاتی که تو ذهنم بوده واسه رمان نویسی رو گسترش بدم و کتاب بنویسم


۵ یه سالی لحظه تحویل سال نو کربلا باشم


۶ معنی قرآن رو کامل بخونم و دربارش دقیق فکر کنم(تا بتونم به خدا نزدیک شم) 


۷ برم استادیوم و بازیکنایی ک دوست دارم رو با تمام وجود بغل کنم (به چشم خواهری البته)


۸ ساز ویولن رو حرفه ای یاد بگیرم


۹ بتونم فرهنگ حمایت از LGBT رو رواج بدم 


۱۰ تمام شاخه های هنری (عکاسی،طراحی،رنگ روغن،ویترای،سفال،خطاطی و)رو به طور حرفه ای یاد بگیرم


خببب امیدوارم چیزی جا ننداخته باشم

مرررسیییی از دعوت دوست خوبم

نسترن جان



گاهی خدا برایت همه پنجره ها را میبندد

وهمه درها را قفل میکند

زیباست اگر فکر کنی آن بیرون هوا طوفانی است

و خدا درحال مراقبت از توست


ْ وَ عَسىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اَللّٰهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ (٢١٦)بقره


و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بدتر است ، و خدا می داند و شما نمی دانید


یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد
          طلب مهر زهر چشم خماری نکنیم
یادمان باشدکه دگر لیلی و مجنونی نیست
          به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم
یادمان باشد که در این بهر دورنگی و ریا
          دگر حتی طلب اب ز دریا نکنیم
یادمان باشد اگر از پس هر شب روزیست
          دگر ان روز پی قلب سیاهی نرویم
یادمان باشد اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم
          طلب سوختن بال و پر کس نکنیم
یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم
          گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم
خود بسازیم به هر درد که از دوست رسد
          بهر بهبود ولی فکر دوایی نکنیم
جای پرداخت به خود بر دگران اندیشیم
          شکوه از غیر،خطا هست خطایی نکنیم
گله هرگز نبود شیوه دلسوختگان
          با غم خویش بسازیم و شفایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
          وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
          گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
          طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم


فکرش را بکن
مثلا صدایت بزنم بگویم عاشقت شده ام!
شاکی نشو بابا.
فقط گفتم فکرش را بکن!
بعد بلا به دور ! 
مثلا بگویی وای عزیزم. 
من هم مدتهاست میخواهم همین را بگویم!
چشم غره نرو دختر .
گفتم مثلا بگویی!
بعد زندگی کنیم.بچه دار شویم.
نوه دار شویم !
اوووه اخمش را ببین.
داریم فرض میکنیم فقط!
حواست باشد نوه دار که شدیم
هر بار قربان صدقه اش بروی.
از من یک پس گردنی خواهد خورد!
ها؟ 
چشمهایت را چرا گرد میکنی!؟
حسادت پیر و جوان و بچه و نوه ندارد که!
خب.
نظرت چیست؟
حالا بگویم عاشق شده ام یا نه؟؟
ای جان.
تصدق لبخندت!

#حامد_نیازی

ترنس‌ها چیز زیادی نمی‌خواهند، یک زندگی عادی مثل همه. از سرزنش خسته‌اند. گرفتار شرایطی هستند که دست خودشان نبوده. اشک‌ها ریخته‌اند روی سجاده‌های گشوده شده و از خدا کمک خواسته‌اند.



دوستان عزیزان و هر کسی که این مطلب رو میخونید لطفا لطفا لطفا سطح درکتون و همینطور مطالعتون رو بالا ببرید و با یه اطلاعات درست منطقی و همزمان احساسی وارد ماجرا بشید خیلی بده که بخاطر افکار احمقانمون به کسانی که از یک قشر  جامعه حمایت میکنن توهین کنین خیلی بده 

بخدا که ادمای باشعور و بادرک زیاد هستن فقط اشنایی ندارن بازم در اخر عقاید همه مورد احترامه 

فقط خواهشم اینه انقدر توهین به عقاید و علایق و حمایت های هر کسی نکنیم!!


من عشق را آموخته بودم،اما به چه چیز عشق ورزیدن را نه ،به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال عشق ورزیدم به مدرسه عشق ورزیدم به دانشگاه عشق ورزیدم.

اما همه اینها بعد از مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد؛یعنی عشق به تو.

فهمیدم عشق به تو پایدار است و دیگر عشق ها دروغین است.پس به عشق تو دل بستم.

بعد از چندی که به تو عشق ورزیدم به یکباره به خودم آمدم دیدم که من کوچک تر از آنم که عاشق تو بشوم و تو بزرگتر از آنی که معشوق من قرار بگیری فهمیدم در این مدت که فکر می کردم عاشق تو هستم اشتباه می کردم.این تو بودی که عاشق من بودی و مرا به سوی خود میکشاندی.

اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می آمدم.ولیکن وقتی توجه میکنم میبینم گاهی اوقات در دام شیطان افتاده ام؛ولی باز به راه مستقیم آمده ام.حال می فهمم این تو بودی که عاشق بنده ات بودیو هر گاه او صید شیطان میشد،تو دام شیطان را پاره کردی .

هر شب به انتظار او مینشستی تا بلکه یک شب او را ببینی.حالا میفهمم که تو عاشق بنده ات هستی.



❤چالش شهدا

❤دست نوشته شهید باغانی

❤عاشقانه ای با  خدا



ما که از بچگی گل کوچیک بازی نمی کردیم.ما که حرفی از توپ پلاستیکی ودو لایه کردنش نمی زدیم.ما که زودتر از بقیه دخترها فهمیدیم آفساید یعنی چی؟!!!ما که خیلی زیاد این جمله"آخه دختر رو چه به فوتبال؟!" را شنیدیم.ما که گاهی ترجیح می دادیم به جای نشستن در جمع نه وگوش دادن به بعضی حرفهای خاله زنکی،در جمع های مردانه بشینیم وفوتبال تیم مورد علاقه امان را ببینیم.ما که وقتی خواستیم فوتبال بازی کنیم هزار اما واگر برایمان گذاشتند.ما که حسرت دیدن یک بازی فوتبال در استادیوم آزادی را داریم.ما که برای حفظ شأنمان همیشه در خانه فوتبال را دیده ایم.ما دخترانِ فوتبالی با همه این اوصاف مثل همه پسرها شب های جام جهانی یا چمپیونزلیگ پای تلویزیون می نشینیم وتا آخرین ثانیه بازی که سوت داور به صدا در بیاید بازی را می بینیم.ما با برد تیممان خوشحال واز باختش ناراحت می شویم.ما گاهی با باخت تیممان گریه هم می کنیم.ما حتی موقع خداحافظی اسطوره هامان وبوسه زدنشان بر چهار گوشه زمین اشک می ریزیم.ما قرعه کشی جام جهانی را به هر فیلم وسریالی ترجیح می دهیم.ما که هیچ وقت درک نکردیم دختر بودن چه مغایرتی با فوتبالی بودن دارد واگر دارد چرا ما درک نمی کنیم؟!!ما که همیشه برنامه خرید کردن ومهمانی رفتن ودرس خواندنمان را با بازیهای فوتبال تنظیم می کنیم.ما که برای فوتبال دیدنمان طعنه وکنایه زیاد شنیدیم اما نتوانستیم از فوتبال دل بکنیم.ما که خودمان هم نفهمیدیم چه شد که فوتبالی شدیم وچه شد که فوتبالی ماندیم اما این را خوب می دانیم که اگر بخواهیم هم نمی توانیم عشق فوتبال را از دلمان بیرون کنیم.

انتظار زیادی ست که ما نسبت به ال کلاسیکو بی تفاوت باشیم.انتظار زیادی ست که ندانیم تیم ملی کشورمان در جام جهانی با چه تیمهایی هم گروه است.انتظار زیادی ست که شب بازی های جام جهانی کتاب به دست بگیریم و درس بخوانیم.ما برای دوست داشتن فوتبال روشِ خودمان را داشتیم وداریم.دنیای ما با پسران فوتبالی فرق می کند.فوتبالی شدنمان هم با آنها فرق می کند.اما ما هم عاشقیم ونشانه اش همه شب هایی ست که تا نیمه شب بیدار ماندیم وبازیهای اروپایی را دنبال کردیم.نشانه اش همه اشک ها ولبخندهایی ست که به پای فوتبال ریختیم.ونشانه اش همین دستانی ست که برای فوتبال قلم را بر می دارند ومی نویسند.




من نمیدونم واقعا این تلویزیون بدون فوتبال چه قشنگی ای داره 

اصن مگه زندگی بی فوتبال معنا داره؟؟منکه دیگه زندگیم رنگ شور و هیجان به خودش ندیده تو این مدت بی فوتبالی

دارم افسرده میشم واقعاآسیا اروپا لیگ انگلیس لیگ جزیره.همشون جاشون خالیه

از یه طرفم همش منتظرم وقتی میزنم شبکه ۳ سید جلال جام دستش باشه 

میزنم شبکه ۱ اخبار بگه پرسپولیس بازهم قهرمان شد 

میزنم شبکه ورزش مجری بگه این پرسپولیس دست از بلندپروازی هاش بر نمیداره.

اصلن عادت دارم تلویزیون همش قهرمانیمونو نشون بده❤


خیلی حالم بده.

نمیدونم چرا یهو همه دردا باهم حمله میکنن

تنهایی،تیکه های خورد شده قلبم،گریه،دلتنگی، دلتنگی ،دلتنگی.

دیگه دلم هیچی نمیخواد!

شاید اگه اون نرفته بود انقد شرایط بد نبود.

دلم واسه اون دستای کوچولوش تنگ شده

دلم واسه خودم تنگ شده ،واسه خود قبلیم.نمیدونم تو این مدتی که رفته و دیگه ندارمش.چیشدم چرا انقدر عوض شدم

شمار کسایی ک بهم گفتن عوض شدم زیاد شده خودمم دلیل اینهمه تغییرو نمیدونم

حتی نمیدونم چرا دارم اینچیزارو مینویسم!

فقط میتونم بگم نبود ی ادم حتی با یه قلب کوچیک میتونه تو تک تک سلولای زندگی تاثیر بزاره 

بودن ادمایی که از وجودتونن رو جدی بگیرین! یه جاهایی ک اصن فکرشم نمیکنین دلتنگیشون نفوذ میکنه.♡


مرسی از دعوت دوست خوبم

رهام

خب من در ۲۰ سال آینده ۳۷ سالمه و با توجه به چیزایی که الان دارم براشون تلاش میکنم (شاید دارم تلاش میکنم. :/) باید یه خانم مهندس باشم تو حیطه پزشکی

و دارای ی پسر ۸ ۹ ساله ( اسمش شاید بعنوان یادگاری امیرحسین باشه) و یه دختر ۵ ۶ ساله ( اسمشو نمیدونم دلسا دریا آرام خیلی دوست دارم)

توی شغلم موفق هستم و زندگی ارومی دارم . بچه های سرطانی،بی سرپرست و.‌ میشناسنم چون هر هفته بهشون سر میزنم و بهشون کمک میکنم


همینارو در ۲۰ سال اینده میبینم فعلا

دعوت میکنم از خانمها و آقایون 

نسترن، 

حسین،

محیا،

بی دل

و هر کسی که این پستو میخونه


به خدا حافظی تلخ توسوگند نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد


لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد


با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر

هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد


هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد


خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!


✍فاضل نظری


شعر

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

آه !بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست


مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من وتو فاصله هاست


آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

·بال· وقتی قفس پر زدن چلچله هاست


بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زله هاست


باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق

و سکوت تو جواب همه مسئله هاست


| فاضل نظری • گریه های امپراطور |


به رویم باز کن میخانه‌ی چشمی که بستی را

ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را


نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی

به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را


شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت:

فرافتادن "ما" آبرو بخشید پستی را


در این بازار بی‌رونق، من آن ساعت شدم محتاج

که با "ثروت" عوض کردم غنای "تنگدستی" را


به تن تبعید شد روحِ عدم‌پیمای من ای عمر!

بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟


#فاضل_نظری 


دعوا کن ولی با کاغذت.

اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد

هر چه خواستی به او بگوی ، روی کاغذ بنویس

تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را!

آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن.

آنوقت خودت قضاوت کن

حالا میتوانی 

تمام خشم نوشته هایت را با پاک کنت پاک کنی .

| دلی راهم نشکانده ای !

     وجدانت راهم نیازرده ای!

          خرجش،یک مداد بود و کاغذ

               نه بغض و پشیمانی |

✍دکتر الهی قمشه ای


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها